رویا
تمام خوابهای شیرین تو و تمام نا تعبیر در روزهای من ...
این روزها عجیب شاعر شده ام و گاه از یاد میبرم که خود نیز وجود دارم . دلم میگیرد و میگویم : خدایا پس کی میخواهی ... خدایا دنیایم آرام است ولی خالی از آرامش .... دلم برای لحظه لحظه های زندگیم گاهی روشن میشود و به اندک زمانی درمییابم که تنهایی خوراک این روزهای سرد است که نه گرم میکند و نه دلم را از گریه سیر میکند ....
مرا در دستهای مهربانت به آغوش بکش خدایم که سخت تنهایم و خسته ...
برایم لالایی باران بخوان که این روزها عجیب دلم صدای مادرم را میخواهد ...
دلم خواب میخواهد تا ابد ....
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی