شروع دوباره دراول شهریور 93
سلام بر دل امیدوارم
از اون حرفها بود این چند وقت حسابی برای خودم سرگرم بودم . البته از دوستای خوبم غافل نبودم .
به نتیجه ای که دلم میخواست دست پیدا کردم و مهم تر از همه کاهش وزنم که واقعا درگیری ذهنی برام ایجاد کرده بود و پذیرفتن واقعیتهایی که توی زندگی باید و باید باهاش روبرو بشم . چاره چیه ؟
دیدن دوباره مرکز و همه ی آدمهای چشم انتظار و البته امیدوار یه حس خوبی توی وجودم بیدار کرده بود که شیرین
بود و دلم میخواست به زندگی دوباره و دوباره ادامه بدم . بعد از ویزیت و اطمینان دکتر از کاهش وزن و البته وجود
بافت زایشی و تایید جنین شناش و کلینیک مردان در ویزیت بعدی با انجام تعدادی آزمایش خون و پاپ اسمیر
مصرف داروها شروع میشه و چقدر دلم ایندفعه بیتاب و بیقراره کاش این انتظار زودتر تموم بشه
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی