نی نی انتظار

سوپرفکت

از 93/9/17 روزی 30 واحد سوپرفکت باید تزریق کنم . روزهای خوبی رو پشت سر نمیزارم . استرس لحظه یی تنهام نمیزاره . سخته خیلی سخت . چرا احساس تنهایی میکنم . اگر به حساب سال گذشته و سیکل اولین میکرو باشه تا یک ماه دیگه انتقال دارم . خدایا تنهام نزار . از دل پر دردم خبر داری . از این حال بد ....   ...
18 آذر 1393

شروع دوباره دراول شهریور 93

سلام بر دل امیدوارم از اون حرفها بود این چند وقت حسابی برای خودم سرگرم بودم . البته از دوستای خوبم غافل نبودم . به نتیجه ای که دلم میخواست دست پیدا کردم و مهم تر از همه کاهش وزنم که واقعا درگیری ذهنی برام ایجاد کرده بود و پذیرفتن واقعیتهایی که توی زندگی باید و باید باهاش روبرو بشم . چاره چیه ؟ دیدن دوباره مرکز و همه ی آدمهای چشم انتظار و البته امیدوار یه حس خوبی توی وجودم بیدار کرده بود که شیرین بود و دلم میخواست به زندگی دوباره و دوباره ادامه بدم . بعد از ویزیت و اطمینان دکتر از کاهش وزن و البته وجود بافت زایشی و تایید جنین شناش و کلینیک مردان در ویزیت بعدی با انجام  تعدادی آزمایش خون و پاپ اسمیر مصرف داروها شروع ...
2 شهريور 1393

رویا

تمام خوابهای شیرین تو و تمام نا تعبیر در روزهای من ... این روزها عجیب شاعر شده ام و گاه از یاد میبرم که خود نیز وجود دارم . دلم میگیرد و میگویم : خدایا پس کی میخواهی ... خدایا دنیایم آرام است ولی خالی از آرامش .... دلم برای لحظه لحظه های زندگیم گاهی روشن میشود و به اندک زمانی درمییابم که تنهایی خوراک این روزهای سرد است که نه گرم میکند و نه دلم را از گریه سیر میکند ....   مرا در دستهای مهربانت به آغوش بکش خدایم که سخت تنهایم و خسته ... برایم لالایی باران بخوان که این روزها عجیب دلم صدای مادرم را میخواهد ... دلم خواب میخواهد تا ابد ....  
4 تير 1393

پایان انتظار ....92/11/17

سلام بر همراهان مهربونم که با دلگرمیهاشون این دو هفته ی انتظار رو برام شیرین کردن امروز ساعت 12 باید برم آزمایشگاه تا بالاخره ببینم من مامان شدم یا نه ؟   دیشب تا صبح خواب های شیرین میدیدم بدون استرس و اضطراب خواب دیدم که از سفر کربلا دارم بر میگردم و همه اومدن به استقبالم دستهای کوچولوی یه دختر بچه ی دو سه ساله هم توی دستام بود که از ته دل منو همش بغل میکرد و میبوسید داشتم توی یه راه طولانی قدم برمیداشتیم تا برسیم به خونمون امیدوارم که خوابم خیر باشه خدایا راضی ام به رضای تو هر چی تو بخوای خدا جونم دوست جونا التماس دعا . شنبه با خبرای خیلی خوب میام پیشتون . دوستتون دارم ...
19 بهمن 1392

روز 8 انتقال ....

روزهای انتظار پس از انتقال ... ثانیه ها به کندی سپری میشن و من هروز چشم انتظارتر ... تمام دغدغه های بی پایانی که اضطراب به دلم مینشونه ... امروز هشتمین روز انتقال مامانی که نی نی هاش 10 روزه شدن ... نی نی جونام 10 روزگیتون مبارک ... من و بابایی در انتظار لمس دستای کوچولوتون هستیم ...
9 بهمن 1392

انتقال جنین 92/11/02

سلام من از روز دوشنبه 92/11/02 مامان شدم آرامشی بی نظیر رو در روز انتقال تجربه کردم که گفتنی نیست . من بودم و نی نی جونام من الان مامان 2 تا نی نی مهربووووون  هستم که به مامانشون قول دادن سفت و محکم بچسبن به دلم برام دعا کنید برای تداوم این روزهای قشنگ تا پایان 9 ماهگی   من راضی به رضای خدا هستم و به حکمت خداوندی ایمان دارم .   حالم خوبه خیلی خوب     رَبِّ لا تَذَرْنِي فَرْداً وَ أَنْتَ خَيْرُ الْوارِثِينَ     ‏وَ اجْعَلْ لِي وَلِيّاً مِنْ لَدُنْكَ  يَرِثُني فِي حَيَاتِي     وَ يَسْتَغْفِرُ لِي بَعْدَ وَفَاتِي     وَ ...
6 بهمن 1392